روانشناسی که یک ازدواج را به هم زد!

همیشه شنیده ایم که رفتن به مشاوره قبل از ازدواج مانند واکسنی برای پیش گیری از بیماری هاست و مشاور همچون راهنمایی ما را در این مسیر پر پیچ و خم همراهی می کند. اما اگر بشنوید که مشاوری به جای همراهی، شما را سرکوب کرده و مانع ازدواجتان بشود، عجیب و غیر قابل باور به نظر می رسد!  

 

امروز می خواهم داستانی برایتان تعریف کنم که به خاطر بسپارید هر مشاوری نمی تواند شما را به درستی راهنمایی کند و انتخاب یک مشاور خوب چقدر اهمیت دارد.

دختری را می شناسم که در زمان دانشگاه با پسری آشنا شده و به هم علاقمند شدند. پسر که روز های اول آشنایی کاری نداشت کم کم با حمایت های دختر مورد علاقه اش کار خوبی پیدا کرد. به مرور زمان وضعیت او تغییر کرده و بهتر از قبل شد. اما زمانی که دختر و پسر تصمیم به ازدواج گرفتند، خانواده پسر با دختر انتخابی پسرشان مخالف بودند و اعتقاد داشتند که سطح پسرشان بالاتر است. پسر که به مرور زمان علاقه اش کمتر شده بود و تحت تاثیر حرف اطرافیان قرار گرفته بود با شلیک نهایی مشاور ازدواج تصمیم قطعیش را گرفت. زمانی که آن ها به مشاور مراجعه کردند، مشاور خطاب به دخترک گفت این ازدواج نادرست است و خانواده پسر حق دارند. تو از نظر مالی و فرهنگی مناسب این خانواده نیستی!!

البته به هم خوردن این ازدواج دیر یا زود حتی اگر مشاوری در کار نبود اتفاق می افتاد چون مشکل جای دیگری بود. اما تصور کنید برخورد اشتباه این مشاور چه تاثیر مخربی بر ادامه زندگی دختر داشته است. به طور کلی دو دسته عقیده رایج درباره روانشناسان وجود دارد. دسته اول معتقدند روانشناسان انسان های کاملی هستند که اشتباهی نمی کنند و احتمالا زندگی خودشان بی عیب و نقص است. اما دسته دوم معتقدند که روانشناسان هیچ کمکی نمی کنند و تنها یک سری راهکار های بیهوده ارائه می دهند. باید بگویم که هر دوی این اعتقاد ها کاملا اشتباه است.

بگذارید اینطور بگویم؛ احتمالا تا الان یک پزشک پوست و موی کچل یا یک چشم پزشک عینکی دیده باشید ولی هیچ وقت چنین چیزی باعث نشده که فکر کنید کاری از دستشان بر نمی آید. یا زمانی که پزشک، محلول ضد ریزش برای موهایتان تجویز می کند انتظار ندارید که موهایتان به طرز معجزه آسایی در مدت زمان کم رشد کند. درباره روانشناس هم همین است. قرار نیست روانشناسان انسان های بی عیب و نقصی باشند که با آمدنشان معجزه ای رخ دهد. اما اگر قرار نیست شاهد معجزه باشیم چرا باید به روانشناس مراجعه کنیم؟ پرسیدن این سوال مثل این است که بگوییم چون قرار نیست موهایمان به طرز باورنکردنی ای رشد کند، چرا باید برای درمان ریزش موهایمان به پزشک مراجعه کنیم؟! حالا که بحث به اینجا و پرسیدن این سوال رسید بگذارید دلایل اهمیت مراجعه به روانشناس را کاملا واقع گرایانه بررسی کنیم.

چرا باید به مراکز مشاوره برویم وقتی قرار نیست برایمان معجزه کنند؟

همه ما غالبا در معرض مشکلات و مسائلی قرار میگیریم که به دلیل محدود بودن دانش و تجربیاتمان به همفکری و مشاوره با دیگران نیاز پیدا می کنیم. اما مسئله اینجاست که صحبت کردن درباره احساساتمان با دیگران راحت نیست و دلایل زیادی وجود دارد که علت ناراحتی خود را با آنان در میان نمی گذاریم و مهمترین دلیل آن ترس از قضاوت های آنان است.

به عنوان مثال اگر با خانواده خود صحبت کنیم شاید نتیجه آن سرزنش شدن و خراب تر شدن اوضاعمان باشد، اگر با دوستانمان حرف بزنیم نگرانیم که طرز فکرشان درباره ما تغییر کرده و از ما فاصله بگیرند یا اگر به مدیرمان در محل کار بگوییم، ممکن است به ضعف در کار متهم شده و مشکلاتی در زمینه شغلی برایمان بوجود بیاید. بنابراین بهترین فردی که ما می توانیم به او اعتماد کنیم و احساساتمان را با او در میان بگذاریم، فردی است که با او هیچ نسبتی نداریم و او کسی جز یک مشاور یا روانشناس خوب نیست. دقت کنید که روی خوب بودن مشاور تاکید می کنم چون قرار نیست همه روانشناسان بی نقص باشند. دختر داستان را به یاد بیاورید که راهنمایی های اشتباه مشاور ممکن است چه تاثیرات مخربی روی اعتماد به نفس و زندگی آینده ی او داشته باشد. یک مشاور خوب هرگز درباره ما قضاوت نمی کند و به آنچه می گوییم با دقت گوش می دهد و آنچه بیان نمی کنیم را از رفتار و گفتارمان متوجه شده و ما را همانطور که هستیم، با خطاها و اشتباهاتمان، می پذیرد. مشاور ما را سرزنش نمی کند، بلکه با راهنمایی هایش موجب آرامش ما می شود و به ریشه یابی مشکالتمان کمک می کند. از این رو در ادامه سعی کرده ایم برخی از ویژگی های یک مشاور خوب را بررسی کنیم.

یک مشاور و روانشناس خوب چه ویژگی هایی دارد؟

1. گاهی اوقات ما بیشتر از اینکه یک راهنما بخواهیم به دنبال یک گوش شنوا هستیم و یک روانشناس خوب در مرحله اول شنونده خوبی است.

2. وقتی کسی به افکار و احساساتمان توجه می کند، راحت تر می توانیم با او ارتباط برقرار کنیم و از درونی ترین احساساتمان با او سخن بگوییم بنابراین یک روانشناس خوب باید بتواند با مراجعین خود ارتباط سازنده ای برقرار کند.

3.  ترس از قضاوت شدن، همیشه یکی از موانعی است که باعث می شود، خود را و تمام احساسات و افکار حقیقیمان را سانسور کنیم و یک روانشناس خوب کسی است که تمام حرف های مراجعین خود را بدون قضاوت کردن بشنود.

4. وقتی با شخصی صحبت می کنیم، از یک جایی به بعد وقتی شروع می کند به خاراندن چانه اش و یا نگاهش را از ما می دزدد و در جواب تمام حرف هایمان، تنها سرش را تکان می دهد، مطمئن می شویم که تایم این مکالمه به پایان رسیده است و حوصله طرف مقابلمان را سر برده ایم اما یک روانشناس خوب صبور است و هیچگاه در طول صحبت، چنین احساسی را در مراجعین خود ایجاد نمی کند.

5.  گاهی اوقات وقتی با یک دوست درد و دل می کنیم، راهکار ها و راهنمایی هایش شبیه همان چایی و نباتی است که ناظم مدرسه در دوران کودکیمان، برای هر دردی، تجویز می کرد. فرقی نمی کرد سردرد داشته باشیم یا دل درد، راه حل همه ی آن دردهای دوران مدرسه، یک چایی و نبات ساده بود. اما واقعیت این است حتی اگر دو نفر، با بحران مشابهی مواجه شوند، نمی توانند از یک نسخه ی یکسان استفاده کنند از این رو یک روانشناس خوب، چیزی فرای ناظم مدرسه است و برای ارائه راهکارهای درست، باید دانش و آگاهی خود را به روز نگه دارد.